سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره

سلام

امروز رفتم مسجد . یکی از مصری ها درس قران می گذارد.رفتم ببینم چه می گوید و فیلم های خداحافظی یکی از بچه های پاکستانی را هم گرفته بودم به دوست فلسطینیم بدهم. از آدم شروع کرد و البته از نظر من اشتباهاتی هم داشت همه تکیه اش به تعریف امام رازی ( احتمالا فخر رازی) از کلمه خلیفه بود. می گفت آدم خلیفه خدا در زمین نیست بلکه این خلافت یعنی پیام رسانی و جانشینی انسانها به جای هم یعنی هر نسلی خلیفه نسل قبلی خود است.فلسطینیه هم گفت  که نه می تونه این اشاره به امانت الهی باشه که بارش رو دوش انسانه و من هم گفتم این می تونه این باشه که خدا بخشی از قدرت و اختیارات خودش را به بشر داده( بدون سلب آن از خودش) تا با آن بشر را بیازماید و به او نشان بدهد که تا چه حد ظرفیت دارد و البته بعدش هم که باشد پاسخگو باشد که باز هم همان تعریف رازی را گرفت و همه را رد کرد. گویا برخی علما وحی منزل می گویند.حالا نمی گویم ما هم درست بودیم ولی تعصب هم درست نیست. اشتباهش این بود که وقتی فرشته ها به خدا اعتراض کردند در مورد خون ریزی انسان و این که آنها سر خود چیزی نمی دانند و از کجا می دانستند گفت از جن ها که قبل از آنها دیده بودند.به قول دوست فلسطینی جن که خون ندارد. به گمان هر دوی ما قبل از آدم بشر بوده است ولی خدا کاملا آنها را از صفجه روز گار پاک کرده است و خلقتی نو زده است.حالا شما هم نگویید تو از کجا مطمئنی؟ مطمئن نیستم ولی حرف مصری را هم قبول ندارم. از طرفی با استناد به قران رد می کرد که اجداد انسان میمون است!!من نمی دانم از کجای تکامل می شود این برداشت را کرد. خواستم تذکر بدهم عزیزم من و توی مسلمان که نباید مثل یهودی ها و مسیحی ها تعصب داشته باشیم و بگوییم همه دنیا از ابتدا این گونه بوده است یا چون بی دین ها از تکامل برای رد خدا استفاده می کنند ما هم از سر لج کل تکامل را رد کنیم.اگر باور کنیم تکامل موازی اتفاق افتاده ما اصلا از میمون منشا نگرفته ایم. که ناگهان چند تا پاکستانی حاضر با هم شروع به بر بر کردند انگار نه انگار که داریم مثلا بحث می کنیم و من هم خاموش شدم. بعداش تنهایی با فلسطینی صحبت کردم با استناد به قران گفت که خدا آدم را در جا خلق کرده است ولی در مورد بسیاری موجودات دیگر چیزی نگفته است جز اندکی که آنها را از بهشت (نه بهشت موعود) به زمین فرستاده است،البته گشت ولی نتوانست آیه مورد نظرش را از سوره انعام پیدا کند.برایش از فیکسیسم و ترانسفورمیسم که گفتم گفت شاید بشود گفت آفرینش مرکب از هر دو بوده است!

اما یکی از پاکستانیها پرسید آمریکاییها کی می آیند؟ گفتم ما هیچ دشمنی نداشته باشیم همین برادران عرب کافی هستند. و صحبت ادامه پیدا کرد و بیرون رفتیم که فلسطینی گفت عربهای منطقه از ترس شورشهای شیعیان منطقه گالف با آمریکا همکاری نخواهند کرد! حرفش را سریع بریدم گفتم گالف نه پرشین گالف لج کرد گفت اربین گالف گفتم یعنی چه نامی که ریشه تاریخی دارد چرا عوض می کنی؟ گفتم خوب است ما ایرانیها هم شما را به اسراییل بفروشیم. سینه ای بالا داد و گفت ما هم می جنگیم. ته دلم گفتم اگر جنگاور بودید که وضعتان این نبود. و ادامه دادم  این اسم را (جمال عبدالناصر: اسمش یادم نمی آمد ) برای زیر سوال بردنش گفتم همانی که سید قطب را کشت گذاشته است چطور  در این چند سال اسمش عوض شد.عربهای منطقه با پول سعی دارند یک واقعیت تاریخی را عوض کنند. گفت:نه شما می خواهید بعدش بعد اثبات ایرانی بودن آن روی کشورهای منطقه ادعا کنید.گفتم قانون بین المللی است. عمق دریا و ... محدوده مرزی هر کشور را مشخص می کند و اصلا چرا شما با آمریکاییها و غربیها این اسم را می خواهید حذف کنید.فکر می کنید عربها پول بدهند نشنال ژئوگرافیک و ... اسمش عوض می شود. اصلا می گویی گالف کدام گالف؟ خلیج مکزیک ، خلیج بنگال ... کدام یکی را می گویی این هم شد حرف! چیزی نداشت بگوید  گفت باید مطالعه کنم در این مورد ها نمی دانستم که دوست مصری دنبالش فرستاد و رفت. به هر حال دستت را عسل بزنی به دهان عربها بگذاری گازش می گیرند.

دوست مصری نکته ظریفی اشاره کرد که فهمیدم بی دلیل نیست دولت حاضر سعی دارد روابط را با مصر بهبود بخشد. بحث حمله آمریکا و همکاری احتمالی عربها که پیش آمد گفت نه این کار نمی شود مصر مخالفت کرده است.گفتم سعودیها را چه می کنی؟ گفت نه نقطه اصلی بین اعراب مصریها هستند که به صورت زنجیره ای هر تصمیمی بگیرند به دیگران هم انتقال می یابد. و فلسطینی هم تاییدش کرد. گویا در سیاست خارجی کلی اعراب مصر همه کاره است و سعودیها هم با همه اهن و تلپ فقط می توانند ادمکش این ور و آن ور بفرستند!

البته گله ای را که ته دلم مانده بود از مصری و اعراب کردم به هر حال به یکی دو تا هم گله بکنی شاید به چند تا عرب دیگر هم  برسانند ما ایرانیها از عملکرد آنها در حمایت از صدام شدیدا ناراضی هستیم. گفتم  تو یک جایی به قران اشاره کردی که اگر مسلمانان با هم درگیر شدند آنها را جدا کنید و اگر نشدند علیه متجاوز بجنگید و شما عربها در مورد ایران دقیقا اینکار را کردید البته برعکسش. چهره اش در هم رفت و به آرامی گفت فکر کنم این درسی برای عربها شده است گفتم شک دارم.البته به فتوای قرضاوی در حمایت از ایران اشاره کرد که این یکی دست کم جای تشکر دارد.

اما نکته جالبی پیش آمد که پرسید شما جز سازمان کنفرانس اسلامی هستید گفتم بله ما جز او . آی.سی هستیم و یعد کاملا مغرضانه گفتم Oh! I See. و بقیه هم که نکته را گرفته بودند به مسخره تکرارش کردند.گفتند هر اتفاقی می افتد این سازمان فقط می گوید او آی سی یکی از پاکستانیها گفت حالا که جدیدا می گوید او آی سوو Oh I Saw.

خداییش این سران با این همه سر و صدا می آیند و اجلاس دارند و بعدش یا محکوم می کنند یا هیچ کاری نمی کنند و با سر و صدا اختتامیه می گیرند و بعدش هم آب و از آب تکان نمی خورد از ملت مسلمان دنیا شرم نمی کنند؟

بگذریم این هم می گذرد.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/8/6ساعت  10:42 عصر  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()

    <      1   2   3   4      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]