• وبلاگ : هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجويي در كره
  • يادداشت : امان از دست عربها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عليرضا 
    امان از دست اين طوطي ها.... من هم با يكيشون بحث كرده ام كه كلا ادعاي رد كردن اسلام رو داشت . البته ايراني بود ... از وجود خدا منكر بود تا صحت قرآن و علي و داعيه ي جدايي حكومت از ديانت داشت ... در طي بحثي كه 7 ساعت يا بيشتر طول كشيد دو تا ديگه از بچه ها كه فقط گوش مي كردن و گه گاه توي بحث سركي مي كشيدن معترض شدن كه علي (من‏)‏داره برداشت هاي شخصي خودش رو مي گه ولي اون دست ما فقط جملات كتاب هايي رو كه خونده تكرار ميكنه ... در هر حال فكر نمي كردم با اون حرف هاي تندي كه ميزد بتونم 2 ساعت هم پاي بحث نگرش دارم تا از كوره در نره ... اما با يه كم صبر و لبخند فكر كنم تونستم روزنه اي رو براي ورود نور خدا به قلبش باز كنم ... اينم يه تجربه بود ... راستي خودت خوبي؟
    + عليرضا 

    وقتي سران ما نمي تونن با عرب ها باعث دوستي بشن لابد من و شما هم نميتونيم ديگه ... من كه خودم اصلا بحث سياسي و نژادي نمي كنم همون بهتر كه بچسبيم به واژه هاي مشتركي كه بينمون هست تا اينكه دنبال ايراد گيري از همديگه باشيم

    تا شايد بتونيم تو اين چند روز دنيا بار امانت خدا رو از مناقشات بي خودي كه چنان به هم پيچيده شدن كه يه سر اين كلاف رو هم نمي شه پيدا كرد ، بي كم و كاست تحويل صاخبش بديم .

    بگذريم ..

    پاسخ

    سلام اتفاقا مشکل همين سران هستند. اين يک بحث نژادي نيست يک حق است که طرف مقابل با بي منطقي مي خواهد آن را از ايرانيان بگيرد. حمل بار الهي با گرفتم حقت هيچ تناقضي هم ندارد. البته در پايان گفتگو دوست من به نداشتن اطلاعاتي در اين زمينه اعتراف کرد. طوطي وار فقط هر چه به دهانشان بدهند تکرار مي کنند.