سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره

 

سلام

قرار داشتم که گفته های 2-3 هفته پیشم را بنویسم ولی آن قدر زمان بر  آن رفت که تقریبا یادم رفته است اما چیزی که خوب یادم است یکی از پاکستانی ها می گفت مشرف در سفر  دوره ایش سعی دارد تا برای خود جایگاهی در منطقه دست و پا کند و جای شاه را پر کند و حتی اگر بتواند در جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران شرکت خواهد کرد.از او پرسیدم در این صورت آیا پاکستانی ها در این جنگ او را همراهی خواهند کرد.گفت: من پسر عمویم در ارتش شرکت می کند و برای سرکوب شورشهای وزیرستان در خانواده بحث زیادی بود که آیا برود و یا نه چون این جنگ ها را برادر کشی می دانند و او کلی گواهی پزشکی و هزار دلیل و مدرک آورد تا از این درگیریها معاف شود تا برادرانش را نکشد و در این مورد هم اگرچه مخالف زیاد هست ولی نهایتا ارتش پاکستان اگر جنگی رخ بدهد بر علیه ایران شرکت خواهد کرد چه سربازان  و ارتشی ها بخواهند چه نخواهند.چون مشرف از ابتدای کار ارتش را تصفیه کرده است و عناصر اسلام گرا (نمی دانم اسلام گرایان افراطی یا همگی را به طور اعم) تصفیه کرده است. لازم است بگویم طالبان به شدت در بین پاکستانی ها اینجا که تحصیلات بالا دارند محبوبیت دارد اگر چه قبول دارند که طالبان اشتباهات زیادی کرده اند و دلیلش را آن می دانند که آنها از بین طبقه پایین جامعه برخاسته اند!

حتی دیشب یکی از دوستان می گفت که اسامه شدیدا در نواری ویدیویی شرکتش را در ماجرای 11 سپتامبر انکار کرده است (گویا در شبکه ای عمانی) که بعدا شدیدا بایکوت می شود و کارشناسان خبری پاکستان فیلم او را در مورد اعلام حملات 11 سپتامبر و به عهده گرفتم مسوولیت آن را مونتاژ شده و ساخته دست آمریکایی ها می دانند.!

از اینها گذشته نمی دانم اگر آمریکا بلاهت کند و به عنوان قمار بازی بازنده به ایران آخرین خطر را بکند چقدر پاکستانیها با مشرف در حمله به ایران همراه خواهند بود..امشب دوست پاکستانیم را دعوت کرده بودم شام.بحث رفت سر احمدی نژاد گفتم من نمی دانم چرا این احمدی نژاد این قدر بین خارجی ها محبوبیت دارد(ایرانش را نمی دانم و نظری نمی دهم تا موافقان یا مخالفان نظرم احتمالا فحشی چیزی ندهند مثل یکی از وبلاگهای دیگرم که نه می توانستم پاسخ بدهم چون خودم هم را به اندازه همان افراد پست می کردم و نه بگذارم بماند و به ناچار نظرات بسیار مودبانه را پاک کردم) اما در مورد مردم جهان سوم البته بنا به تعریف جلال آل احمد واقعا این مرد محبوب است که حتی من ایرانی را اینجا شگفت زده می کند.هم اتاقیی داشتم چینی به شدت ضد آمریکایی و به شدت علاقمند به احمدی نژاد.دوستی اندونزیایی دارم که پارسال شیعه شد به شدت به ایران و احمدی نژاد علاقه دارد و این را چیزی عام در بین مردم اندونزی می داند.دوست ایرانیم چند روز پیش از هانوی ویتنام از کارگاه علمی برگشته بود .می گفت به او علاقه دارند و تحسینش می کنند.می گویند کسی است که می داند معنای مستقل و وابسته چیست.در کره هم افراد تحصیل کرده زیادی هم او را تحسین می کنند.کسانی که آمریکا را هم دیده اند.دوست پاکستانیم هم گفت در پاکستان او هم طرفداران زیاد و شدیدی دارد که از او حمایت می کند.( با این حساب آیا واقعا پرویز خان می تواند خطر کند ؟چون این طرفداران شیعه نیستند که بگوییم با تحریک سنی علیه شیعه بتواند آنها را فرو بنشاند.)گفتم شاید به خاطر این است که در برابر آمریکا سفت و سخت ایستاده است.بگذریم.

اما دیشب واقعا شرمنده شدم و به دوست دیگر پاکستانیم غبطه خوردم .من پارسال از سفارت کتاب خواستم رد شد.در وبلاگم نوشتم کمکی به این مرکز ما در دجون بکنید کتاب  سی.دی … حتی برای یکی از سایت های معروف هم فرستادم.از دو سه مرکز معروف تبلیغات اسلامی هم کمک خواستم ولی جوابی نشیندم و در بهترین حالت ای میل بعضی از این مراکز کلا ای میلم را پس زد مبنی بر این که سرور کار نمی کند یا کاربر مورد نظر در این سرور نیست و از این قبیل چیزها که در سایت های ایرانی زیاد با آن برخورد می کنی. اما دیشب دیدم 2 کارتن بزرگ گذاشته اند کنار قفسه کتابخانه و دارند کتابهایش را خالی می کنند گفتم از کجاست گفتند از پاکستان فرستاده اند و دی.وی دی های مناظرات مرحوم دکتر احمد دیدات و شاگردش دکتر ناییک ذاکر در باب مناظرات اسلام و مسیحیت و اسلام در عصر حاضر هم 16 همین ماه می رسد و جالب این بود یک کتاب در مورد عاشورا و کربلا بود در حالی که نویسنده آن شیعه نبود حالا چه نوشته بود نمی دانم چون اردو بود ولی باید گفت مرحبا به غیرت شیعه که دیگران در مورد کربلا می نویسند و آن را به همه جا می رسانند ولی ما !حالا اگر این کتاب پیام عاشورا را  به دلخواه عوض کرده باشد چه؟حسین شهید نشد که ما تنها برایش سینه بزنیم می خواست که پیامش را برساند و ما چقدر این پیام را به دیگرانی که حسین را نمی شناسند رسانده ایم(بماند خودمان حسین را واقعا می شناسیم یا نه). این همه دستگاه عریض و طویل ولی دریغ و حیف!

نگویید ای بابا مشکل این قدر هست که با این حرفها نمی رسد یا کو پول این کارها.اول از همه که وضع پاکستانیها از ما بدتر است و دوم این که برای هر کاری بودجه مشخصی در کشور است و شما هم (دور از جان همگی ) از درد بی دارویی بمیرید بودجه کار فرهنگی یا تبلیغی را برای خرید دارو اختصاص نخواهند داد پس فقط بگوید کو مدیریت کو حس مسوولیت!؟

اما دیشب یکی دیگر از پاکستانیها خوشحالم کرد.در مورد 2 فیلم از کیارستمی و مجیدی از من پرسید که نه الان اسمش یادم است و نه آنها را دیده ام.از او پرسیدم نظرت در مورد سینمای ایران چیست؟البته اینها بیشتر با همین چند فیلم 2-3 کارگردان معروف آشنا هستند.گفت بسیار واقعگراست و برخلاف سینمای غرب جزییات را برایت می گوید و کمکت می کند تا نتیجه گیری واقعی و درستی را در پایان بکنی و اگر چه درد ها و رنج ها را به تصویر می کشند نگاهی مثبت به موضوع دارند و در پایان به انسان انرژی مثبت می دهند اگر چه سختی های انسانها را بیان می کنند.می گفت بعد از دیدن بچه های آسمان تصمیم گرفته است آن را روی سی دی بزند و پاکستان که رفت برای هر کدام از بچه های فامیلش یکی ببرد تا ببینند و درس بگیرند.گفت در پاکستان خیلی از خانواده ها همین مشکلات را دارند و باید ما اینها را ببینیم تا روحیه بگیریم.

باز هم خدا را شکر که ما اینها را داریم تا برخلاف یک چند تایی کشته مرده جوایز غربی  که فقط سیاه نمایی ایران را می کنند بدن این که حرفی برای گفتن داشته باشند ، اینها با بیان واقعیت روحیه هم می دهند.

اما گویا پاکستانیها واقعا جذب سینمای ایران شده اند .سینمای هند که همه می دانیم چیزی برای گفتن ندارد یا 2 برادر هم را گم کرده اند یا برادر و خواهر و  می خواهند هم را بکشند می بینند ای داد و بیداد برادرند یا ازدواج بکنند می بینند وا خدا مرگم! خواهر برادرند و یا دختر پولدار عاشق پسر بی پول است یا برعکس و که خودتان بهتر می دانید و جدیدا چشم همه ما روشن جاذبه های جنسی را هم شدیدا به بالیوود!!! خودشان تزریق کرده اند تا غربی های خوب خوب، بپسندند. در این میان سینمای مفهومی و نه سینمای بزن بهادر بی مصرف که یک تکاور ایرانی با تیپ رامبو پدر عراقی ها در می آورد و به خانه بر می گردد می تواند جایگاهی خوبی در بین همه ملت ها برای ایران باز کند .من حتی تبلیغ این بچه های آسمان را در روزنامه های کره دیده ام.

فعلا چیزی از آنچه در این 2-3 هفته اتفاق افتاده یادم نمی آید و عرضی نیست جز این که دعایم کنید که این ایام به شدت نیازمند دعای خیرم.

راستی این هفته سال نو چینی است و کره ایها هم این سال نو را می گیرند تا سال نو میلادی و روز اول سال را روز برنج می نامند(کشت برنج  شروع می شود) و الان فروشگاهها پر کادو های سنتی کره ای است.فرصت شد ان شا الله چند تایی عکس خواهم گذاشت.

خدا نگهدار همگی

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 85/11/23ساعت  5:11 صبح  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()

       1   2   3      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]