سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره
سلام

 شنبه ، یک شنبه و دوشنبه هفته قبل تعطیلات چوسا(و)ک?? در کره بود. این 3 روز تعطیلی که از بخت ما 2 روزش شنبه و یک شنبه که همیشه تعطیل است بود اهمیتی شبیه عید نوروز در ایران کنونی ( وشاید جشن مهرگان به سبب تقارن زمانیش می گویم) دارد. زمان این عید همیشه ثابت است و در ماه سپتامبر است. در این عید همه کوچکتر ها به دیدار بزرگترهای خانواده می روند و به قولی عید دیدنی می کنند با این تفاوت که فکر کنم بزرگترها سراغ کوچکترها نمی روند (پس دهی بازدید عید ندارند). بعدا همه با هم هدایا و خوراکی هایی که همه از محصولات سال جدید هستند و تهیه شده اند برای پدر و مادر یا بزرگترین عضو زنده خانواده می برند .اگر مثلا کلوچه یا کیک برنجی که از برنج سال گذشته درست شده باشد ببرند بی احترامی است و پس زده خواهد شد. در این عید مردان می نشینند و با هم انواع نوشیدنی های الکلی سنتی خودشان مثل سوجو و ماگلی و ... می نوشند و زنان باید پخت و پز کنند و یک سری شیرینی های خاص این روزها درست کنند که در پخت آنها از برگ کاج هم استفاده می شود. سال اول که هم خوابگاهی کره ای داشتم وقتی برای مادرش گفته بود در سوییت او خارجی ندگی می کند مادرش به طور خاص برای ما (من و هم اتاقی چینیم) شیرینی درست کرده بود و اتفاقا مزه خوبی هم داشت. شاید اگر سری به کره زدید این شیرینی سنتی را بچشید و دوست نداشته باشید ولی من دست کم بدم نمی آید.اسمش را هم الان یادم نمی آید. به هر حال این روزها روز استراحت و خوشگذرانی مردهای کره ای و پخت و پز زنان کره ای است که در زندگی امروزی کمتر اجاق آشپزخانه شان روشن می شود. در این روزها می توانید بچه های کره ای را ببینید که لباس سنتی کره ای پوشیده اند و در کوچه و خیابان راه می روند. البته برخی بزرگترهای خیلی سنتی را هم می توانید در این لباس ها ببینید و البته لباسهای گرانی هم هستند. در این عید کوچکترها هدایایی مثل شراب جین سنگ قرمز، میوه های مختلف حتی تن ماهی و همبرگر و هم کنسرو شده ... به بزرگترها می دهند که شاید از نظر شمای ایرانی خنده دار هم باشد. می توانید تصورش را کنید کسی یک بسته لوکس به شما بدهد که یک شیشه روغن زیتون با یک بسته تن ماهی و چند صابون در کنارش دارد؟ به هر حال اینها این طوری هستند. جالب این که بقچه هم دارند و خیلی از چیز هایشان هم توی بقچه هایی با رنگهای شاد می پیچند و به شما می دهند. سال گذشته من 2 خمره عسل از زنبورهای ریز کوهستانی کره ای با یک جعبه سنتی کره ای برای هدیه گرفتم که اگر قیمتش را بدانید ممکن است در سلامت عقلم شک کنید ولی اینجا جدا قیمت ها بالاست و یکی از مشکلات ما برای سوغاتی بردن به ایران همین است. خیلی وقتها چیزی که می بریم هم در ایران هست و هم بسیار ارزانتر و اصلا به چشم نمی آید که چقدر پول بابت آن در اینجا پرداخت شده است. دیگر مشکلات حمل و نقل و گمرک خصوصا برای من که باید پر تعداد ببرم امری است علیحده. یک چند تایی عکس اینجا می آورم امیدوارم به حد کافی اطلاعات بدهد.

 این چند روزه حسابی شهر خلوت بود

 و محله ما که اون دنگ ?? و مجموعه آپارتمانهای هانبیت?? است را سکوت کامل فرا گرفته بود. این هم فیلمی که در چوساک پارسال در شب گرفته ام و می بینید که آپارتمانها در خاموشی فرورفته اند.

این بدین خاطر است که اینجا شهری مهاجر نشین است و بیشتر مردم از دیگر نقاط هستند و اصلا این شهر بعد تصمیم دولت کره برای واگذاری بخشی از اختیارات دولتی جهت تمرکز زدایی و کاهش جمعیت سئول و احتمالا انتقال پایتخت(قابل دولتی هایی که سفت به تهران چسبیده اند) و همچنین بعد جام جهانی فوتبال که به طور مشترک بین کره و ژاپن برگزار شد رشد و پیشرفت کرده است و گرنه قبلا شهری بدنام بوده است که اگر لازم شد توضیح خواهم داد.

 این هم گذشت و باز هم بگذرد



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/7/1ساعت  6:46 صبح  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()

    <      1   2   3   4      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]