سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره
تاریخ این یادداشت 29/11/1384 است.
داشتم پول خرده هایم را نگاه می کردم سکه هایی از سال ۱۹۷۰  و حول و حوش آن پیدا کردم .خیلی تعجب کردم چطور اینها این سکه ها را نگه داشته اند. با این که ارزشی هم ندارند و تنها می شود با آن یک کیسه خرید پلاستیکی گرفت هنوز نگهداری شده است و جریان دارد.حالا این وضعیت را مقایسه کنید با ایران و این که ما چه می کنیم.چند بار دولت اندازه و وزن سکه ها را تغییر کرد ولی هر بار به نوعی این ثروت ملی غارت شدو با آن قابلمه و ظرف ساختند یا آن را جمع کردند و به خاطر آلیاژش حتی به خارج فرستادند .منظورم این گدا گشنه های اطراف ایران است .شاید بگویید بابا وضع اقتصادی کره خوب است  اینها چه ارزشی دارد ایران مردم مجبور می شوند.من هم می گویم نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه اصلا ربطی ندارد.مگر در سال ۱۹۷۰ میلادی وضع کره بدتر از ایران نبود  مگر تا زمان جنگ نمی آمدند ایران کارگری می کردند پس چه شد مثل ما با پول ملیشان رفتار نکردند .۱۰ یا ۵۰ ون واقعا اینجا هیچ است ولی آنها همین را حفظ می کنند ولی ما؟ مگر کاردستی ساختن با سکه رایج مملکت  آیا ناشی از نیاز است با حماقت .من زیاد دیده ام که بعضی ها وسط سکه های ۵۰ تومانی را در می آورند و فکر می کنند خیلی شیرین کاری هم کرده اند! این از ریز رفتار ما  .تا کوچک ترین اعمالمان را اصلاح نکنیم چطور می شود کار های بزرگتر را اصلاح کرد.اینجا  هم فقر هست باور ندارید بیایید ببینید چطور پیرزنها پیر مرد ها کنار خیابان  در سرمای زیر صفر می نشینند تا رهگذری از آنها میوه یا سبزی بخرد. در حالی گاهی یک دانشجو در آمد یک روزه این پیر ها خرج یک ساعت کیفش می کند .درست جلو دانشگاهمان با همه شیک و مدرن بودنش یک حلبی کوچک کنار رودخانه شهر دیدم که بار اول از دیدن آن شوکزده شدم و باور نمی کردم اینجا هم این جور چیزی ببینم. بنابرین زیاد حرف اینهایی که خارج می روند و بعد برای چزاندن بقیه لاف می آورند را باور نکنید.اما من منکر پیشرفت و رفاه جاری در اینجا نیستم ولی اینها از ۹ تا ۱۸ کار می کنند . اضافه کنم من شرایط زندگی در ایران را مطلوب و در شان مردم ایران نمی بینم ولی دلیلی برای صدمه زدن به سرمایه های ملی هم به هر دلیل و نامی نمی بینم.فراموش نکنید که اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود.حالا چه یک سکه را خراب کنید با اسکناسی را به شوخی پاره کنید با صندلی شرکت واحد را چاک دهید یا روی دیوار و درخت یاد گاری بنویسید


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 85/8/20ساعت  9:53 عصر  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]