سلامماه اول یا دومی بود که کره بودم و مطابق هر هفته استادم همه بچه های آزمایشگاه را شام دعوت کرده بود. با دیدن یک بشقاب چهار گوش سنگی که رویش با ورقه آلومینومی پوشیده شده بود شگفت زده شدم. ابتدا فکر کردم که کرم زنده هست که وول می خورد. بیشتر دقت کردم دیدم دست های هشت پا هست که هنوز زنده اند و تکان می خورند . به ظرف که دست زدم دستم سوخت. فهمیدم ظرف سنگی را داغ می کنند و جانور زنده راتکه تکه می کنند و صاف روی ظرف داغ می اندازند تا بیشتر وول بخورد و کمی هم نیم پز شود! یکی از هم آزمایشگاهی های دختر با ناز چوبهایش(چاتکارا) را برداشت وشروع به خوردن کرد.کمی جویدن و بعد بلعیدن حیوان به صورت زنده!تعارف من هم کرد. تشکر کردم .
نوشته شده در جمعه 88/1/7ساعت 12:2 صبح  توسط سید جواد
نظرات دیگران()