سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره
سلام
این اولین نوشته من در مورد کره پس از ورود به کره است که از وبلاگ دیگرم به اینجا منتقل کرده ام.از این به بعد این وبلاگ فقط محل روزنوشت هایم از کره خواهد بود.این متن درست به 16/7/1384 بر می گردد.

اول از همه ماه رمضان مبارک

بعد از مدتها فرصتی دست داد تا از آنچه در این مدت دیده ام بنویسم.آنچه ما از شرق آسیا و  خصوصا کره می دانیم بسیار اندک است هر چند آنها هم چیز زیادی در مورد ما نمی دانند.اگر از شرق آسیا بگوییم تنها لوازم برقی و الکترونیک در ذهن ما تداعی می شود.هر چند در این زمینه بسیار پیشرفت کرده اند.اما این همه آن نیست و آنها روی هر چیزی که فکر کنید در آینده لازم خواهد بود حتی برای دیگران سرمایه گذاری می کنند که بعدا در این مورد مفصل توضیح  خواهم داد.

اما از ابتدا که وارد مرز هوایی کره می شوید چشمتان آبی بیکران را می بیند که قایقهای بسیاری در همه اندازه  در آن مشغول فعالیتند.کشتی های بزرگ یدک کش ها قایق های ماهیگیری که دیگر در هر گوشه کناری به چشم می خورد.مردم کره به غذاهای دریایی بسیار علاقمند هستند که آن را هم در جای خودش توضیح خواهم داد.از بالا که به خشکی نگاه می کنید نظم بسیار شدیدی می بینید.همه چیز از بالا مثل ماکتهایی به نظر می آید که قبل از ساخت برای ساختمانها و شهرک ها می سازند.یکی از چیز هایی که زیاد دیده می شود منابع ذخیره سوخت است.آخر کره تنها یک مصرف کننده انرژی است.هواپیما که به زمین می نشیند صورت دیگری از نظم به چشم می خورد.همه جا همه مشغول کارند.کارگران ساده تا مامورین امنیت فرودگاه همه با لباس فرم خود.فرودگاه اینچون فرودگاه بین المللی است  و باید نمادی از کره در ابتدای حضور باشد.بر خلاف ایران این فرودگاه و یا همه امکانات دیگر که در تهران و برخی شهرهای بزرگ یافت می شود مکان آن دور از سئول است و در ساحل شرقی تا شمال شرقی کره واقع شده است.البته کره کشور بزرگی نیست و فاصله همانند ایران در اینجا بی معنی است.

هواپیما به کریدور مخصوص نزدیک می شود . پس از توقف پیاده می شویم.در اطراف مامورین حفاظت مشغولند ولی کنترل غیر مستقیم دارند.اینجا همیشه به نظر می رسد هر کس سرش به کار خودش است و تو هم باید همین طور باشی. وارد سالن کنترل و گمرگ می شوم.همه مرتب به صف ایستاده اند و مامور با کمال آرامش گذرنامه و فرمی را که در هواپیما داده اند تا پر کنیم بررسی می کند.نوبتم که می شود .مامر ساکت فقط مدارک را می بیند .حرفی نمی زند.از او می پرسم لازم است فرم دیگر را پر کنم .گویا برایش اهمیتی ندارد می گوید نه.از آنجا رد می شوم و وارد سالنی که اثاثیه را تحویل می گیری می شوم اینجا هم کسی نیست تا کنترل کند اما حتما مثل جاهای دیگری که دیدم کنترل دوربینی دارد.در گمرک هم که کسی اصلا چیزی نمی پرسد یا بهتر است بگویم کیفت را بردار و برو .فقط برای کسانی که حیوان دارند محلی برای اظهار حیوان وجود داشت.گویا ورود میوه از خارج همراه مسافر ممنوع است ولی کسی ندیدم که چمدانت را بگردد.به هر حال از گمرک خارج شدم و مستقیم وارد سالن فرودگاه بخش استقبال شدم .همه با اشتیاق پشت مانع منتظر  مسافرین خود بودند .اولین کسی که توجهم را جلب کرد افسری آمریکایی بود که با لباس فرم منتظر مسافرش بود.همان چیزی که گاهی حضورش گاهی جوانان دانشجوی کره ای را ناراحت می کند. به سمت بخش اطلاعات رفتم.

بقیه باشد برای وقتی دیگر

خداحافظ



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 85/8/20ساعت  7:18 صبح  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]