سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هانگوگ نامه : گاه نگار روزگار دانشجویی در کره

سلام

نخست: عید فطر همگی مبارک باشد. ان شا الله همگی به خوبی از روزهای گذشته استفاده کرده باشید. امروز چهار شنبه اینجا مثل ایران عید است با این تفاوت  که ماه رمضان اینجا 30 روزه بود و در ایران 29 روزه. امروز صبح در سالن ورزشی تحصیلات تکمیلی کایست نماز عید خواهد بود چون انتظار می رود جمعیت زیادی شرکت کنند و فضای مرکز اسلامی برای نماز کافی نباشد. الان هم 3:38 دقیقه صبح است که من اینها را می نویسم.

امروز چهار شنبه 1 اکتبر روز ارتش یا گوگون ای نال ?? ??است و دیشب در برخی مغازه ها پرچم کره را نصب کرده بودند. فروشگاه لوته هم تبلیغاتش را همه جا زده بود و تا 50 درصد تخفیف می داد!

 

2 هفته گذشته کلی مراسم در دانشگاه و محله همسایه دانشگاه گونگ دنگ بود. در دانشگاه چندین کنسرت به طور همزمان برگزار شد که من و امیر به یکی از کنسرتهای ارکستر فیلارمورنیک دانشگاه از طرف یکی از نوازندگان  گروه دعوت شدیم. اجرای خوبی داشتند . خودم انتظار نداشتم  گروه دانشگاه ما به این خوبی بزند. فقط  در اواسط کار حسابی خوابم گرفته بود. امیر هم که فکر کنم داشت هفت پادشاه را به خواب می دید. شاید مال افطار بود. زود قبل کنسرت رفتیم اتاق من و امیر هم پیتزایی که سفارش داده بود آورد و جسابی خوردیم. سنگین شده بودیم.هوا بارانی هم بود و یک کم سرد. دیگر باید در یک جای گرم خوابت بگیرد.  اجرای یکی از کارهای بتهوون بود. اگر اشتباه نکنم سمفونی 9. در پایان هم قطعه آریرانگ را اجرا کردند و  کنسرت تمام شد. در زمان اجرای این قطعه خیلی سرپا ایستادند و البته بیشتر شرکت کنندگان نشسته ماندند.احتمالا آریرانگ باید نام سرود ملیشان باشد.  بعد کنسرت هم دسته گلی به نوازنده ای که مار ا دعوت کرده بود جلوی دوستانش دادیم و چه غافلگیر شده بود. البته حسابی جلوی انها کیف کرد و فقط مانده بود بال در بیاورد.نکته خوبی که در سالن اجرا دیدم این بود که هر نوع هدیه و پیشکشی که شرکت کنندگان برای نوازندگان آشنایشان آورده بودند را جلوی در ورودی تحویل می گرفتند و شماره میدادند و بعد اجرا آن را تمیز و مرتب تحویل می گرفتی. نمی دانم ایران هم از این کارها می کنند یا نه. چون هیچ وقت ایران دعوت نشده ام و هیچ وقت هم حال این جور جاها را رفتن نداشته ام. چون حاشیه ها و پز و ادا اطوارها همیشه به اصل ماجرا در ایران می چربد. می دانید که ما ایرانیها چقدر اهل کلاس و پرستیژ و این جور چیزهای کسل کننده هستیم!

همزمان گروه باله دانشگاه در گونگ دنگ اجرا داشت و البته قبلش کنسرت جاز که حسابی پر سر و صدا و البته از نظر من و امیر مزخرف و احمقانه بود. امیر حتی حاضر نشد از پشت جایگاه آنها رد شود تا تندتر به دانشگاه برسیم و یک خیابان را در محله دور زد تا صدایشان را نشنود. گروه باله هم اجرایش تکراری و درست همان چیزی بود که پارسال در همین زمان در سالن همایشهای دانشگاه اجرا کرده بود. در پایان کنسرت آقا رضا را دیدیم و گفت خانمش دوشنبه صبح می آید و باید صبح زود برود اینچون. بعدش هم رفتیم مسجد یا همان مرکز اسلامی خودمان و کمی خوراک حلال خریدیم و بعد هم من رفتم آزمایشگاه .

 

مناسبتهای این ماه اینجا یکی روز راه آهن ?? ??  چال دو ای نال بود برابر 18 سپتامبر و دیگر 23 سپتامبر که اعتدال پاییزی یا چو بون ?? است.

                                               



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 87/7/9ساعت  10:26 عصر  توسط سید جواد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آندونگ1
    [عناوین آرشیوشده]